بعد از حدود چندین سال نویسندگی و ترانه سرایی و ویراستاری و چاپ کتاب،تصمیم گرفتم گوشه ای از تجربیاتم رو در اختیارتون قرار بدم.احتمالا قلم خوبی داری اما اطرافیان بهت میگن دست از نوشتن برداری چون برات آب و نون نمیشه!

پس بهتره به همون اطرافیانت بری بگی که اتفاقا نویسندگی هم آب میشه هم نون! چرا؟ الان میگم بهت!

 

 

ا)مطالعه

من از 10سالگی یا احتمالا از 9 سالگی حرفه ی نوشتن رو دنبال کردم. البته اون دوران سطح قلمم خیلی ابتدایی و کودکانه بود! مثل خیلی از دست به قلم های بیکار کشورمون،اون روزا همه بهم می خندیدن و می گفتن تو یه دیوونه ای. راستش تمام کارو بارم نوشتن بود.

تا اینکه کم کم سطح هنری خودم رو بالا بردم! حتما میخوای بدونی چطوری؟ وقتی توی مدرسه خانوم مدیر بهمون میگفت که کدوم یک از شماها میخواد کتابدار مدرسه بشه،تنها کسی که دستشو به نشانه ی اعلام آمادگی بالا می برد،فقط من بودم و لا غیر!

حالا کاری با کتابدار شدن ندارم، شما چه کتابدار بشید چه عضو کتابخونه، باید بیش از صدها جلد کتاب مطالعه کنین. باید در هر حوزه ای یه اطلاعات سطحی داشته باشین. و صد البته این معرفت، تنها با ساعتها مطالعه به دست میاد! توی یکی از مصاحبه های پارسال هم گفته بودم که نویسنده ها برای خبره شدن در این راه،باید بخوانند بخوانند بخوانند، و بعد بنویسند! دقت کردین؟ بحث مطالعه خیلی مهمه که متاسفانه در عصر21 به کمترین حد خودش رسیده!

بهتره از بحث اصلی خارج نشیم! پس نکته اول شد مطالعه!

 

2)شناخت مخاطب

و نکته دوم نیاز روز!باید بدونین که جامعه به چی نیاز داره و بیشتر روی چه اموری اداره میشه! بنظر من یک نویسنده،زمانی موفق میشه که بدونه مردم از یک نویسنده به عنوان صاحب محتوای کتاب، چی میخوان! باید مخاطبان خودش رو بشناسه! باید بدونه که چرا و برای چه کسانی می نویسه.

فرض کنین در یک داستان کودکانه، از ت های روز و کنگره های وزرا و سفارت کشورها بنویسید.این دسته از کتابها نه تنها فاقد ارزش بلکه اصلا لیاقت خوانده شدن ندارند! و تنها به درد قفسه کتابِ خود نویسنده می خورند!

 

 

3)خلاقیت و ایده پردازی

یک نویسنده ی باهوش،آن است که سوژه های جذابی خلق کند. هرچه موضوع کتاب،متن یا داستان شما هیجان انگیزتر باشد، خواننده را بیشتر به سمت خواندن سوق می دهد. اگر ایده های خاصی برای جلد کتابتان یا محتوای متن یا تصاویر داستانتان دارید، حتما آن را عملی کنید! وگرنه ممکن است این ایده به ذهن نویسنده ای دورتر از مکان زندگی شما برسد و آن را روی کارش پیاده کند!

ایده باید جزء به جزء محتوا را در بر بگیرد. به فرض مثال نویسنده ای که فقط روی پاراگراف یا صفحه ی اول داستانش خلاقیت به خرج داده، زیاد جای به به و چه چه ندارد! شما باید طوری کلمات را کنار هم پیاده کنید، که پایان داستان یا متنتان برای مخاطب،قابل حدس و تشخیص نباشد!

ایده پردازی زیاد هم سخت نیست! نویسنده ی کتاب هری پاتر اعتراف کرده که سوژه ی این کتاب چند جلدی، زمانی به ذهنم آمد که در ایستگاه برون شهری، منتظر رسیدن قطار بودم. و این انتظار بیشتر از 5-10دقیقه طول نکشید!

 

3)ترفندهای نویسندگی

یکی از ترفندهای نویسندگی،ساده نویسی است! باور کنید کلمات قلمبه سلمبه ی شما،فقط ذهن ها را خسته خواهد کرد و کاربردی جز پیچیدگی و ابهام نخواهد داشت. هرچه متن ساده و روان باشد،خواننده بهتر قلم شما را درک خواهد کرد.

همچنین یک نویسنده ی خوب و ماهر، باید بداند که در کدام قسمت، از کاربرد طنز بهره بگیرد و یا در کدام بخش باید رسمی و اداری بنویسد.

متاسفانه اکثر نویسندگان ایرانی،و حتی نویسندگان خارج کشور،قبل از اینکه متن هایشان را به جایی ارسال یا در جایی ثبت کنند، آن را روی یک برگ چرک نویس نوشته و سپس پاکنویس می کنند! این یک خطر جدی برای دوستان اهل قلم است! شما باید آنقدر قلمتان را پرورش دهید که (مثل من) نیازی به پاکنویسی نداشته باشید!

البته تاجایی که یادم می آید،هرگز متن هایم را پاکنویسی نکرده ام چون هیچ اعتقادی به این کار ندارم.

 

 

4)شروع کنید!

 

وقتش رسیده که قلم در دست بگیرید و درباره موضوعی که خیلی به آن علاقه مند هستید (مانند نویسندگی،بازیگری،سینما،طبیعت،باران و.) یک مقاله ی 400کلمه ای بنویسید! اصلا استرس نداشته باشید! تنها کسی که خواننده ی نوشته هایتان خواهد بود، خود شما هستید. پس دلیلی برای اضطراب و نگرانی وجود ندارد. اگر نوشته تان احساسی و عاطفی است، سعی کنید در هر پاراگراف حداقل از دو سه آرایه ادبی استفاده کنید تا به شیوایی و رسایی نوشته تان بیفزاید.

جاهایی را که فکر می کنید باید بعدا متنی به آن اضافه کنید،علامت گذاری کنید. و جاهایی که احساس می کنید متن کسل کننده می شود، با یک ضرب المثل یا یک جمله ی طنز یا سرزبانی(معروف) شور و هیجان اولیه را به مخاطبتان بازگردانید.

 

5)بازبینی نهایی

در آخر می توانید اینطور فکر کنید که شما یک استاد ادبیات خیلی نکته بین و سخت گیر هستید و شروع به اصلاح متن کنید. بعد از اصلاح، بگذارید چند روز بگذرد.سپس به سراغ نوشته تان بروید و از نگاه یک خواننده، متن را بازخوانی کنید. تبریک می گویم! شما یک نویسنده ی ماهر شده اید. از این لحظه می توانید به موضوعات قوی تر و پرمخاطب تر بیندیشید. در آینده ای نه چندان دور حتما درمورد کسب درآمد از راه نویسندگی مطالبی برایتان آماده خواهم کرد. با Hani home همراه باشید!

 

نویسنده: هانیه مهدوی کیا

 

گئجه لر | هانیه مهدوی کیا

کسب درآمد با نویسندگی!

چگونه به یک نویسنده ماهر تبدیل شویم؟

یک ,  ,ی ,نویسنده ,متن ,های ,یک نویسنده ,نویسنده ی ,    ,آن را ,نوشته تان

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مردی از اهالی ماه آبان گالری مبلمان افشاری آموزش کسب و کار اینترنتی وبلاگ معرفی وبسایت وبلاگ نویسی boomrun تنفس صبح (60%) مشاوره و روانشناسی آسانسور خانگی